ده درس خداشناسی| ۶
درس ششم؛ دوّمین راه برای خداشناسی
ب ـ راهی از برون
با یك نگاه ساده به جهانى كه در آن زندگى مىكنیم به این حقیقت مىرسیم كه جهان هستى درهم و برهم نیست؛ بلكه تمام پدیدهها بر خطّ سیر معینى در حركتند و دستگاههاى جهان همچون لشكر انبوهى هستند كه به واحدهاى منظم تقسیم شده و به سوى مقصد معینى در حركتند.
نكات ذیل مىتواند هر ابهامى را در این زمینه برطرف سازد:
۱ـ براى پدید آمدن و باقى ماندن هر موجود زندهاى باید یك سلسله قوانین و شرایط خاص دست به دست هم بدهند؛ مثلاً، براى پدید آمدن یك درخت، زمین، آب و هواى مناسب و حرارت معین لازم است كه دانه را بكاریم و خوب تغذیه و تنفس كند، سبز شود و رشد نماید.
در غیر این شرایط رشد آن ممكن نیست، انتخاب این شرایط و فراهم كردن این مقدمات نیاز به عقل و علم و دانش دارد.
***
۲ـ هر موجودى اثرى مخصوص به خود دارد؛ آب و آتش هر كدام اثرى مخصوص به خود دارند كه از آنها جدا نمىشود و همواره از قانون ثابتى پیروى مىكنند.
***
3ـ تمام اعضاى موجودات زنده با یكدیگر همكارى دارند؛ به عنوان نمونه، همین بدن انسان كه خود عالَمى است، در وقت عمل، تمام اعضایش خودآگاه و ناخودآگاه با هماهنگى خاصى كار مىكنند؛ مثلاً، اگر خطرى پیش آید، همگى براى دفاع بسیج مىشوند. این ارتباط و همكارى نزدیك، نشانهی دیگرى از نظم در جهان هستى است.
***
4ـ یك نگاه به صحنهی جهان آشكار مىسازد كه نه تنها اعضا و پیكر یك موجود زنده، بلكه تمام موجودات مختلف جهان نیز هماهنگى مخصوصى با هم دارند؛ مثلاً، براى پرورش موجودات زنده، آفتاب مىتابد؛ ابر مىبارد؛ نسیم میوزد؛ و زمین و منابع زیرزمینى نیز كمك مىكنند، اینها نشانهی وجود یك نظام معین در عالم هستى است.
رابطهی «نظم» و «عقل»
این حقیقت در برابر وجدان همهکس ظاهر است که نظم در هر دستگاهی باشد، حکایت از «عقل و فکر و نقشه و هدف» میکند؛ زیرا انسان هر كجا نظم و حساب و قوانین ثابتى دید، مىداند كه در كنار آن مبدأ علم و قدرتى را باید جستجو كند؛ و در این درك وجدانى خود، نیاز چندانى به استدلال نمىبیند.
او مىداند هرگز یك آدم نابینا و بىسواد نمىتواند با ماشین تایپ، یك انشاءِ خوب، یا یك مقالهی اجتماعى و انتقادى بنویسد؛ و هرگز یك كودك دوساله نمىتواند با گردش دادن نامنظم قلم روى كاغذ، تابلوى زیبا و پرارزشى به وجود آورد؛ بلكه اگر ما یك انشاءِ خوب یا مقالهی باارزشى را دیدیم، مىدانیم آدم باسواد و با عقل و هوشى آن را به وجود آورده است؛ و یا اگر در یكى از موزهها تابلوى بسیار زیبا و جالبى را مشاهده كردیم، شك نخواهیم كرد كه دست نقاش هنرمند و چیرهدستى در ایجاد آن به كار رفته است؛ اگر چه هرگز آن نویسنده و نقاش هنرمند را ندیده باشیم.
بنابراین، هرجا دستگاه منظمى است، در كنار آن هم، عقل و هوشى وجود دارد؛ و هر قدر آن دستگاه بزرگتر، دقیقتر و جالبتر باشد، علم و عقلى كه آن را ایجاد كرده است به همان نسبت بزرگتر خواهد بود.
گاهى براى اثبات این موضوع كه هر دستگاه منظم نیاز به مبدأ عقل و دانش دارد از «حساب احتمالات» كه در ریاضیات عالى از آن بحث شده، كمك گرفته مىشود و از این راه اثبات مىكنند كه مثلاً یك فرد بىسواد اگر بخواهد به وسیلهی ماشین تایپ، با فشار دادن روى دكمههاى ماشین، از روى تصادف، یك مقاله یا یك قطعه شعر را تایپ كند، مطابق حساب احتمالات میلیاردها سال طول مىكشد كه حتى عمر كرهی زمین براى آن كافى نیست (براى توضیح بیشتر به كتاب «آفریدگار جهان» یا كتاب «در جستجوى خدا» مراجعه نمایید).
***
قرآن مجید مىگوید:
«سَنُرِیهِمْ آیاتِنَا فِی الْأَفَاقِ وَفِی أَنْفُسِهِمْ حَتَّى یتَبَینَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ یكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَیءٍ شَهِیدٌ»[1]
ما نشانههاى خود را در نظام آفرینش، در سراسر جهان، و در درون وجود خود انسانها به آنها نشان مىدهیم تا بدانند او بر حق است؛ آیا براى اثبات وجود او همین كافى نیست كه او عالم به اسرار همه چیز است!
فكر كنید و پاسخ دهید
1ـ چند مثال (غیر از آنچه در درس گفته شد) براى دستگاههاى صنعتى كه از مشاهدهی آنها پى به وجود یك سازندهی عالم و آگاه مىبریم، بزنید.
2ـ فرق میان «آفاق» و «انفس» چیست؟ مثالهایى از نشانههاى خدا در آفاق و در انفس بیان كنید.
پینوشت
[1]. سورهی فصّلت، آیهی ۵۳.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی